نقشه سیاه شوهر صیغه ای برای دختر جوان!
به گزارش وبلاگ نوکیا، سال ها قبل یکی از دوستان صمیمی شوهرم که به منزل ما رفت و آمد داشت چنان با زمزمه های شیطانی اش من را فریب داد که بدون هیچ دلیلی از شوهرم طلاق گرفتم و به عقد موقت او درآمدم و...
به گزارش خراسان، زن 38 ساله ای که مدعی بود شوهرش به گاوصندوق منزل او دستبرد زده و اکنون نیز تهدید به انتشار تصاویر دخترم در فضای مجازی می نماید، به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: وقتی در رشته ادبیات فارسی تحصیلاتم به سرانجام رسید به طور سنتی با جلال ازدواج کردم او کارمند بود و به من عشق می ورزید من هم به امور خانه داری مشغول شدم و با به جهان آمدن دخترم روزگار شیرینی را سپری می کردم تا این که پای همت به زندگی ما باز شد. او از دوستان صمیمی همسرم بود و یک سال قبل از ما ازدواج نموده بود روزی که تولد دو سالگی دخترم را جشن گرفتیم او نیز به همراه همسر و فرزند خردسالش به جشن تولد آمد و این گونه رفت و آمد خانوادگی ما در حالی شروع شد که همسرم اعتماد زیادی به همت داشت به همین علت حتی در نبود همسرم نیز به منزل ما می آمد و با کنایه و اشاره به من ابراز علاقه می کرد. او با بیان این ضرب المثل که همواره خربزه خوب را خر می خورد، از زیبایی های ظاهری و مهربانی های من تمجید می کرد و مدعی بود جلال لیاقت چنین زن با کمالاتی را ندارد.
خلاصه او گاه و بی گاه به منزلم می آمد و با زمزمه های شیطانی اش فکر و افکار مرا به هم می ریخت. به طوری که دیگر شوهرم را در حد و میزان خودم نمی دیدم و به او بی مهری می کردم. وسوسه های شیطانی او به جایی رسید که بالاخره تصمیم به طلاق از جلال گرفتم این درحالی بود که همت نیز بدون هیچ علتی همسرش را طلاق داد و سرپرستی فرزندش را نیز به همسرش سپرد. من هم با بهانه گیری های بی فایده و روابط سرد عاطفی جلال را مجبور کردم تا مرا طلاق بدهد با آن که در قلب خودم جلال را دوست داشتم چرا که او هیچ گاه به من بی احترامی نمی کرد و از رفتار های عجیب و غریب من در حیرت بود خلاصه با ترفند های شیطانی همت در حالی از همسرم طلاق گرفتم که او بعد از این ماجرا مدام مزاحم من می شد و درخواست ازدواج می کرد، ولی با تعریف و تمجید هایی که از من نموده بود او را نیز شایسته ازدواج با خودم نمی دیدم چرا که نه شغل درست و حسابی داشت و نه تیپ و قیافه ای که مرا به این ازدواج متقاعد کند با این حال همت دست بردار نبود و هر روز کاخی از خوشبختی های خیالی برایم بنا می کرد تا این که برای مشاوره نزد فردی رفتم که خود را کارشناس خانواده معرفی می کرد و مدعی بود در امور ازدواج و طلاق فردی کارآزموده و خبره است، اما هدایت های غلط او زندگی و آینده ام را به نابودی کشاند.
او گفت: برای رهایی از مزاحمت های همت برای مدتی به عقد موقت او در بیایم. من هم به نظر او عمل کردم و به عقد موقت همت درآمدم، اما در همین مدت کوتاه رفتار های خیانت آمیز و پرخاشگری های وحشتناکی از او دیدم که تحمل آن ها برایم سخت بود. اگرچه چندین بار قلم بخشش بر خطاهایش کشیدم تا شاید به یک زندگی رویایی برسم، ولی همه این آرزو ها پوچ و بی فایده بود چرا که همت با زنان دیگری نیز ارتباط داشت و من تازه فهمیدم چه اشتباه بزرگی مرتکب شده ام در این شرایط تصمیم گرفتم برای همواره همت را از زندگی ام بیرون کنم به همین علت در خانه ام را قفل کردم و دیگر او را به زندگی مشترک مان راه ندادم، ولی روز بعد از این حادثه زمانی که به همراه دخترم به خانه بازگشتم متوجه سرقت طلا ها، مدارک و گوشی دخترم شدم از آن جایی که گاو صندوق و در اتاق با کلید باز شده بود، دریافتم که این سرقت را همت انجام داده است. چند ساعت بعد پیامکی برایم فرستاد و تهدید کرد تصاویر خصوصی دخترم را در فضای مجازی منتشر می نماید و...
منبع: فرارو