بچه هایی که با قصه به خواب می فرایند، عاشق تر می شوند
به گزارش وبلاگ نوکیا، مثلاً بچه هایی که قصه های منفی می گویند ممکن است سطح بالاتری از اضطراب و رفتار های منفی داشته باشند) و همچنین روشی برای آموزش توانایی ها و مهارت ها به بچه ها است (مثلا یکی ازبهترین روش های آموزش ارزش های اخلاقی و اجتماعی است).
قصه ها شربت شیرینی هستند که با آن می توان تلخی ها را به راحتی تحمل پذیر کرد، رفتار های بچه ها ترسو، خجالتی، پرخاشگر، قلدر و… را با این شرط که رفتار ها زود تشخیص داده گردد، می توان با قصه درمان کرد.
مهسا مرزبان در مصاحبه با بیان اینکه آموزش و یادگیری فرآیندی است که همواره در زندگی جریان دارد و محدود به دوران خاصی از زندگی نمی گردد، مطرح کرد: اولین آموزش ها خواسته یا ناخواسته توسط لالایی ها و قصه ها بیان شدند.
وی اشاره بر اینکه بعضی پژوهشگران معتقد اند که لالایی برگرفته از لالا به معنای غلام و بنده است، اظهار کرد: براساس گفته پژوهشگران لالایی ها واژه های بودند که توسط لالا ها برای اطفال خوانده می شد تا به خواب شیرین فروفرایند و در اصطلاح، سرود های ساده، عامیانه و دور از قاعده های شعر رسمی و اندیشه پردازی، اما آهنگین و آرام بخش است که عشق و آرزو های مادر به حال و آینده فرزندش را در برمی گیرد.
این روانشناس حوزه کودک با اشاره بر اینکه لالایی عامل افزایش رشد شناختی است، ادامه داد: هرچه رشد شناختی در فردی قوی تر گردد یادگیری او مؤثرتر است و همچنین هنگام لالایی در نیمکره راست مغز که مرکز شکل گیری هیجانات در انسان است، عواطف مثبتی ایجاد می نماید که سبب ترشح هورمون های مولد آرامش شده و منجر به راحتی و امنیت خاطر کودک می گردد.
وی با بیان اینکه بچه هایی که با لالایی به خواب می فرایند، بردبار، باعاطفه، خلاق و علاقه مند و عاشق به فرهنگ سرزمین مادری شان تربیت می شوند، ادامه داد: کودکی محروم در ارتباط صمیمانه و آهنگین با مادر؛ عصبی تر، تحریک پذیر و پرخاشگر بوده و با کاهش عزت به نفس روبرو می شوند.
وی در خصوص تاثیر قصه گویی در بچه ها توضیح داد: خواندن قصه و بازنگری آن نیروی تکلم و بیان کودک رشد داده و بر دایره لغات و اطلاعاتش می افزاید، خواندن و یا گوش سپردن به قصه با افزایش توجه و دقت کودک نسبت به پیرامون موجب می گردد که درباره هر موضوع و پدیده ای بیاندیشد.
مرزبان با اشاره بر اینکه قصه ها به وسیله همانندسازی شخصیت ها و یا موقعیت های داستان در شناسایی اضطراب، درماندگی کودک، کشف موضوع ها و... در جهت دستیابی به حل مسائل یاری می نماید، بیان نمود: برای مثال کودک بیماری که باید به بیمارستان برود، با خواندن کتابی مرتبط با موضوع خودش (مثلاً در خصوص کودکی که باید او هم به بیمارستان برود) احساس بهتری پیدا می نماید.
وی با بیان اینکه اهمیت لالایی و قصه ها در شکل گیری رشد و شخصیت بچه ها انکار ناپذیر است، مطرح کرد: به طورقطع قصه هایی که برای کودک خوانده می گردد با ثبت در ذهن وضمیر ناخودآگاه، خط مشی زندگی کودک را شکل می دهد و بر تصمیم گیری های او اثر می گذارد.
مرزبان با تاکید بر اینکه قصه ها باید متناسب با سن کودک باشند؛ گفت: ممکن است در قصه های بالاتر از سطح شناختی کودک، کودک پیغام داستان را دریافت نکند و تنها شکل ظاهری قصه را ببیند و قصه باید دور از امور معقول و معنوی که از تصور کودک فاصله دارد، باشد؛ زیرا بچه ها به محسوسات و مسائل عینی توجه بیشتری دارند.
وی ادامه داد: محتوای کتاب باید ضمن داشتن زبانی ساده و مملو از خلاقیت، شخصیت های داستان را کامل معرفی کند و اطلاعات اولیه داستان نیز باید مختصرو مفید باشد؛ زیرا اطلاعات اضافی، علاقه کودک را نسبت به شنیدن ادامه داستان کاهش می دهد و قصه باید با حل همه مسائل موجود در داستان، پایانی خوش داشته باشد و همچنین قصه ها باید بتوانند با الهام خاطره ها، افکار، اطلاعات و تجربه های مفید به بچه ها، تجربه های تازه ای نیز در اختیار آن ها قرار دهند.
وی با تاکید براینکه اگر هدف از قصه، حل کردن مشکل کودک است، باید مسائل شخصیت اصلی داستان همانند مسائل کودک باشد، مطرح کرد: در به کارگیری قصه ها در آموزش و به خصوص روان درمانی باید به زمینه های فرهنگی، سن، پایگاه مالی و اجتماعی و... بچه ها وخانواده توجه گردد.
وی با اشاره بر اینکه در بیان خشونت بعضی از افسانه ها و قصه ها باید اعتدال را رعایت کرد، اظهار کرد: بچه ها باید از خشونت های اطرافشان آگاه باشند و نباید آن ها را از واقعیت های اطرافشان بی خبر بگذاریم چرا که زندگی در جامعه احتیاج به روبه رو شدن با حقایق است و دیدن واقعیت ها به صورت کنترل شده و معقول می تواند ظرفیت تاب آوری کودک را بالا ببرد.
مرزبان با تاکید بر اینکه این موارد باید به گونه ای بیان گردد که فاقد آثار منفی و آسیب باشد، توضیح داد: این امر در صورتی ممکن است که چهار فرایند فرآیند انتخاب سوژه، بازسازی و پردازش، استفاده از کلمات و درنهایت ارتباط حسی با مخاطب کودک به درستی صورت گیرد و همچنین باید بر اساس شناختی که از کودک دارید داستان را انتخاب کنید؛ مثلاً برای کودک مضطرب و ترسو، خواندن داستان های ترسناک به هیچ عنوان مناسب توصیه نمی گردد.
وی با اشاره بر اینکه بر اساس پژوهش ها هم عظیم سالان و هم بچه ها می توانند از روش قصه درمانی بهره مند شوند، بیان نمود:
به دلیل شرایط خاص دوره کودکی، ازنظر توانایی های شناختی، بچه ها می توانند از روش قصه درمانی استفاده بیشتری نمایند؛ درواقع مجاورت و نزدیکی بچه ها به رویداد های مهم بین فردی در زندگی روزمره و غوطه ور بودن آن ها در جنبه های حسی و عینی تجربه ها موجب می گردد که این رویداد ها نفوذ قوی تری در قصه های زندگی آن ها داشته باشند.
وی با اشاره بر اینکه قصه گویی در روانشناسی بر چند محور متمرکز است، مطرح کرد: داستان فنی درمانی در بازی درمانی و درمان های خانوادگی، ابزاری برای تشخیص مسائل کودک (از توانایی قصه سازی بچه ها به عنوان وسیله ای برای ارزیابی بچه ها مضطرب استفاده می نمایند؛ مثلاً بچه هایی که قصه های منفی می گویند ممکن است سطح بالاتری از اضطراب و رفتار های منفی داشته باشند) و همچنین روشی برای آموزش توانایی ها و مهارت ها به بچه ها است (مثلا یکی ازبهترین روش های آموزش ارزش های اخلاقی و اجتماعی است).
وی با تاکید بر اینکه متاسفانه الگوی والدین ایرانی این است که با استفاده ابزاری برای آموزش از هر چیزی، جنبه سرگرمی و لذت آن را فراموش می نمایند، یادآور شد:، اما دروقت آموزش می توان از قصه استفاده کرد؛ مثلاً در کار درمان با کودک گاهی مواقع احتیاج است که رفتار جدیدی را با قصه آموزش دهیم تا آن اطلاعات ناقص یا اشتباه آموزش دیده گذشته، اصلاح گردد.
وی ادامه داد: مثلا اغلب بچه هایی که ازنظر جنسی مورد سوءاستفاده قرارگرفته اند، یاد گرفته اند که مرز های سستی دارند، زیرا یادگرفته اند که اطمینان نمایند وهمچنین به آن ها یاد داده شده که با گوش دادن به حرف عظیم تر ها باید به آنان احترام گذاشت و ضروری است به چنین بچه هایی آموزش داده گردد که حرف شنوی از عظیم تر ها هم حد و حدودی دارد و گاهی نه گفتن امری ضروری و مفید است.
این روانشناس بازی درمانگر اظهار کرد: پژوهش های روانشناسی نشان می دهند که اگر قصه درمانی به شکل صحیح انجام گردد تأثیری فوق العاده ای در حل مسائل رفتاری و عاطفی دارد، ولی بسته به سطح مداخله (شدت مشکل کودک) و رویکرد درمانی درمانگر باید از ابزار های دیگر هم استفاده کرد.
وی اضافه کرد: درواقع قصه ها می توانند ضمن داشتن کارکرد های تربیتی، نقش روان درمانی را برای بچه ها ایفا نمایند؛ مثلا بچه ها پرخاشگر و نافرمان را می توان به وسیله قصه آرام و به کودکی که تمرکز و حوصله گوش دادن را دارد، تبدیل کرد و به این صورت که بچه ها هنگام شنیدن قصه های افسانه ای با قهرمانان داستان همانندسازی می نمایند. شجاعت قهرمانان قصه و فائق آمدن آن ها بر مسائل، بسیاری از ترس ها، خشم ها و ناراحتی ها را در بچه ها از بین می برد.
مرزبان با اشاره بر اینکه قصه گویی قوه تخیل بچه ها را تقویت و هیجانات منفی ناشی از ناکامی ها را درآنان تخلیه می نماید، تاکید نمود:
قصه ها، بهترین راه برای مصاحبه با بچه ها در خصوص مسائل رفتاری و عاطفی شان است؛ البته باید توجه کرد که منظور نصیحت و سرزنش کردن به طور مستقیم نیست، بلکه در قالبی استعاری و غیر مستقیم باید مفهوم اصلی قصه را به کودک منتقل کرد.
این روانشناس در پایان اضافه کرد: قصه ها حکم شربت شیرینی رادارند که با آن می توان تلخی دارو را به راحتی تحمل پذیر کرد، رفتار های بچه ها ترسو، خجالتی، پرخاشگر، قلدر و… را با این شرط که رفتار ها زود تشخیص داده گردد، می توان با قصه درمان کرد، در غیر این صورت احتیاج به مداخلات تخصصی تر و بیشتری است.
منبع: فرادید